شبکه چهار - 19 فروردین 1401

سینمای مسلمان؛ هرچه "سینما"تر، هر چه "مسلمان"تر (آیا تعارضی میان تکنیک و محتوی است؟)

روز "هنر انقلاب اسلامی" _ سالگشت شهید آوینی _ "حوزه هنری" سازمان تبلیغات _ ۱۳۹۲

بسم‌الله الرحمن الرحیم

من بدون مقدمه عرایضم را تقدیم می‌کنم. یکسری سؤالاتی را دوستان دادند فلسفه این جلسه راجع به این سؤالات و پرسش‌ها باشد که من دقیقاً نمی‌دانم این سؤالات پرسش‌های جمعی است که اگر هماهنگ نشده است من احساس کردم این سؤالات مربوط به یکی دوتا از دوستان است که ذهن‌شان با این مسئله درگیر است و اینها را پرسیدند – البته سؤالات، سؤالات خوبی است – چون مستقیماً به بحث هنر و سینما مربوط نمی‌شود اما غیر مستقیم خیلی مربوط است. بیشتر در حوزه فلسفه است مثلاً‌در باب معرفت‌شناسی حتی در باب فلسفه تاریخ و جبر تاریخ سؤالاتی را پرسیدند من احساس کردم ذهن دوستان درگیر بعضی از مسائلی است که راجع به فلسفه تاریخ و تکنولوژی و هنر تکنولوژیک است سؤالات عمدتاً ناظر به آن است در عین حال اگر سؤالات یا نکات دیگری مد نظر دوستان هست آن‌ها را هم بفرمایید.

یکی از حضار: ببخشید استاد یک جمع 10- 15 نفره‌ای که کار مطالعاتی روی آثار شهید آوینی می‌کردند سؤالات درباره آن‌هاست.

جواب استاد: بله من حدس زدم. اولاً عین سؤالات دوستان را بخوانم سه‌تا محور اصلی را عرض کنم که به نظرم روی این سه‌تا محور یک کمی باید صحبت بشود تا بعضی از سؤالات اصلاً منتفی به انتفاع موضوع باشد چون من این شکل سؤالات را که الآن آخرالزمان است و روح حاکم بر تاریخ و جهان، روح بی‌دینی و الحاد و ظلمت است و بنابراین چون تکنولوژی حاکم است و سینما هم چون هنر تکنولویژ است بنابراین اصلاً سینمای دینی در این عصر امکان ندارد و معنا ندارد و یک دست و پا زدن مذبوحانه حداقلی است این‌ها یک مقداری مشکل دارد. یعنی این نوع معرفت‌شناسی به لحاظ نقدی که به مفاهیم مدرن سکولار غرب می‌کند حتماً در آن حرف‌های مثبتی است و اگر از ما بپرسید نزدیک‌ترین جریان فلسفی مدرن در غرب به فرهنگ معنوی چیست؟ ممکن است بگوییم لااقل یک بخش مهم و آن یک جریان هایدگری است این‌ها حساسیت‌های خیلی مثبت و خوبی پیدا کردند نسبت به غفلت و ماده‌زدگی، منتهی این بحث تجربه‌زدگی و تکنیک‌زدگی و این حرف‌ها را یک مقداری مبالغه کردند و مفاهیم عرَضی را تبدیل به مفاهیم ذاتی کردند و عملاً اختیار را هم از انسان گرفتند یعنی یک چیزی شبیه به یک نوع جبر تاریخ است این هم با فرهنگ اسلامی سازگار نیست من به دلیل این که نمی‌خواهم اختلاف نظر بین جریان اسلامی به مفهومی که با منابع اسلامی سروکار دارد و با قرآن و حدیث و با فلسفه و عرفان مسلمانان در ذیل قرآن و حدیث،‌نمی‌خواهم بین این جریان با جریان هایدگری که نزدیک‌ترین جریان غرب در عرصه هنر به جریان ماست نمی‌خواهم تقابل و دو قطبی ایجاد بشود این‌ها شاید اتفاقاً در فضای فعلی غرب مثبت‌ترین جریان باشند که نگاه انسانی، نگاه معنوی، یک نگاه غیر مادی سعی کردند به هنر و زندگی و به تاریخ و به انسان داشته باشند و در فضای کاملاً سکولار و غلظت مادی‌ای که سینما را به خصوص امروز در غرب گرفته است این یک جریان مثبتی است و یک جریانی است که باید حتماً با آن تا حدودی همگامی و همراهی کرد. پس یک وقت داریم در تقابل با تفکر مادی غرب صحبت می‌کنیم جریان هایدگری در حوزه هنر و تکنولوژی جنبه‌های مثبت خوبی دارد زاویه‌های خوبی را برای نقد انتخاب کرده است پرسش‌های بسیار مهم و رادیکال و مهمی را در برابر فرهنگ مادی غرب طرح کرده است کسانی که بخصوص خواستند آن را با بعضی از مفاهیم اسلامی و بعضی از مفاهیم عرفانی اسلام ترکیب بکنند این‌ها هم انگیزه مثبتی داشتند و من از تلاش‌های این جریان بخصوص شاخه مذهبی جریان‌های هایدگری چون دوتا شاخه در ایران دارند جریان مذهبی شاخه هایدگری باید تجلیل کنیم و من حتماً شخصاً از زحمات آن‌ها تجلیل می‌کنم. اما یک وقت داریم این مبانی را با معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی و تاریخ‌شناسی و اسلام‌شناسی اسلام مقایسه می‌کنیم زاویه داریم نگاه اینها به مفهوم عقل و حتی عقل ابزاری بطور خاص، خیال و وهم، یک تفاوت‌هایی دارد که حالا من سعی می‌کنم به برخی از آن‌ها اشاره کنم تعریف ما از سینمای دینی عموم و خصوص من‌وجه است یعنی یک جاهایی به هر دو جریان سینمای دینی می‌گوییم و یک جاهایی آن‌ها تعبیر سینمای دینی به کار می‌برند در حالی که از منظر ما دینی تلقی نمی‌شد و برعکس. و یک جاهایی است که از منظر تفکر اسلامی که ترکیبی از معارف و فقه و اخلاق و فلسفه و عرفان است یک سینمای دینی محسوب می‌شود و از نظر آن‌ها یک سینمای دینی تلقی نمی‌شود که البته نقاط مشترک زیاد است. بنابراین آنچه که این‌جا عرض می‌کنم چون پرسش‌ها مربوط به این مسئله بود من مجبور می‌شوم روی نقاط تفاوت تأکید کنم این به این معنا نیست که مسئله اصلی ما جریان... دوباره عرض می‌کنم اینها نزدیک‌ترین جریان مدرن غربی به تفکر ما در حوزه بحث تکنولوژی و سینما هستند اما یک جاهایی حتماً خلط مبحث شده و ما به لحاظ معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی و فلسفه تاریخ و فلسفه هنر، حتی تعریف مفهوم زیبایی‌شناسی با هم اشکالاتی داریم که اینها را در یک جمع‌هایی مثل این‌جا مجبور هستیم طرح کنیم چون این پرسش‌ها را کردید من مجبور هستم وارد این مسئله بشوم و الا اگر به خودم بود من این را اصلاً مسئله اصلی نمی‌دانم فعلاً مسائل ما خیلی مهم‌تر است یعنی مخالفین مشترک ما که اصل معنای معنویت و اخلاق را قبول ندارند امروز وجهه غالب در حوزه سینما هستند لذا به این جهت ما فعلاً باید کنار هم باشیم و در برابر آن جریان خاکریزهای دفاعی، دفاع از معنویت، اخلاق، باید باشد اما در تعریف تک تک اینها وقتی می‌خواهیم معنویت و اخلاق را تعریف کنیم آن وقت خواهید دید دیدگاه‌هایمان متفاوت است ولو گاهی دیدگاه معنویت‌گرا حساب می‌شود. این یک مسئله. از بین سؤالاتی که دوستان دادند من آخر عرایضم تک تک سؤالات را با جواب مختصر می‌خوانم منتهی ابتدا اجازه بدهید سه‌تا محور اصلی این پرسش‌ها را من به آن توجه کنم که اگر یک مقداری راجع به این سه‌تا صحبت کنیم و توجه دقیق‌تری بکنید تقریباً همه آن سؤالات جواب داده شده است بنابراین ما سه‌تا محور را در اولویت می‌گذاریم. محور اول، تعریف خیال است. خیال که از یک طرف به عنوان مبنای هر نوع کار هنری، تخیّل و تخییل و خیال شمرده شده است معانی متفاوتی از کلمه خیال صورت گرفته است یعنی هم در فلسفه هنر در غرب "خیال" یک جور تعریف نشده است هم در زبان فلاسفه مسلمان و عرفای مسلمان همه جا کلمه خیال به یک معنا به کار برده نشده است. دوستان در سؤالاتی که پرسیدند پیشفرض شان این است که هرکس هر جا بحث خیال و تخیّل است این به مفهوم "توهم" و حتی توهم هم عرض خواهم کرد که در معرفت‌شناسی فلسفه به این معنایی که بیرون می‌گویند نیست در بیرون هم در ادبیات ژورنالیستی وقتی می‌گویند توهم و تخیّل یعنی یک جور مالیخولیا و یک جور چیزی که اصلاً‌ واقعیت ندارد و یک دنیای دروغین ساختند که اصلاً مبنای آن هیچ حقیقتی ندارد. این تخیّل می‌گویند فلانی خیالاتی است یا تعبیر مختال فخور که در قرآن ذکر شده است که این را دیدم دوستان در سؤالات این تعبیر قرآنی "مختال" را با این خیال شاعرانه گره زده‌اند. در قرآن کریم در دست‌ِکم دوتا تعبیر است که کلمه مختال همراه با آن‌ها آمده است و یکی فخور است مختال فخور، این مختالی که الان عرض کردیم یعنی آدم خیالاتی. یعنی کسانی که حقیقت را نمی‌بیند. فخور یعنی فخرفروش و متکبرّ. قرآن می‌فرماید یک دسته از آدم‌هایی که خداوند از آن‌ها متنفّر است و آن‌ها را دوست ندارد «لایحبّ کلّ مختال فخور» خداوند دوست‌شان ندارد و از رحمت خداوند دور هستند کسانی هستند که مختال فخور هستند مختال در آنجا به همین معنای اصطلاحی است که امروز می‌گوییم یعنی کسی که قدرت ادراکی‌اش عیب برداشته است! عقل او تاب برداشته است! چیزی که حقیقت ندارد این فکر می‌کند حقیقت است مختال یعنی یک آدم توهمی. قرآن می‌فرماید این‌هایی که اهل فخرفروشی هستند و خودشان را مرکز آدم می‌دانند این‌ها مختال هستند که این مختال را به فارسی می‌شود احمق ترجمه کرد اما این ربطی ندارد به آن قوه خیال که در عرصه شعر و هنر بکار برده می‌شود منظورم این است که اینها یک جایی یک مرز معنایی بین‌شان وجود دارد نمی‌خواهم بگویم لزوماً هیچ شباهتی به هم ندارند. بنابراین این‌جا در بخش اول مجبور هستم یک مقدار در بحث خیال و وهم توضیح بدهم که به چه معنا خیال و وهم در فلسفه اسلامی هنر قابل فهم و ارزیابی و بحث است. پس بحث اول در حوزه ادراک است مسئله خیال، وهم و عقل. عقل هم یکی از محورهایی که به سینمای دینی در عصر جدید حمله می‌شود این است که این مدرنیته و عصر هنر و تکنولوژیک گره خورده با عقل ابزاری است عقل ابزاری و عقل تجربی و عقل ذاتاً سکولار است و بنابراین اصلاً امکان ندارد با عقل ابزاری سکولار سینمای دینی ساخت. این جا باید توضیح بدهیم که عقل ابزاری به چه معنا یک مفهوم غیر اسلامی است و به چه معنا نیست؟ فقط اجمال آن را عرض می‌کنم حالا توضیح خواهم داد عقل ابزاری یک پدیده مذموم در فرهنگ اسلامی نیست. عقل معاش، عقل زندگی، عقل محاسبه، عقل اقتصادی عقل تکنیک، عقل مدیریت، اینها جزو توصیه‌های اسلامی است منتهی اشکالی که ما داریم با فرهنگ مادی غرب که تکنولوژیک و ابزاری هست بر سر این نیست که چرا شما از عقل معاش استفاده می‌کنید بحث این است که چرا عقل معاد را تعطیل کردید؟ آن چیزی که اسلام با آن مخالف است تفکیک عقل معاش از عقل معاد و تعطیل عقل الهی و عقل اخلاقی است نه به کارگیری عقل ابزاری. دقت کردید چه شد؟ ما با عقل ابزاری مشکلی نداریم اکتفاء به عقل ابزاری است که برای بشر مشکل درست می‌کند. یعنی شما عقل هستی‌شناسی، خداشناختی را تعطیل کنید که از کانت و هیوم به بعد عقل متافیزیک تقریباً تعطیل شد بگویید بشر قدرت درک معرفتی عقلانی از هستی، از خدا، از خودش و از هیچی ندارد. در مباحث فراتجربی و غیر حسی همه چیز جدلی‌الطرفین است خب در حوزه اخلاق هم که صریح گفتمان غالب امروز در حوزه فلسفه اخلاق غرب این است که اصلاً اخلاق فلسفه ندارد یعنی هرچه جلوتر آمدید فلسفه اخلاق بیشتر منتفی شده است چون فلسفه اخلاق یعنی یک عقلانیت و برهانی پشت سر اخلاق و ارزش‌های اخلاقی است در حالی که در تفکر و در معرفت‌شناسی رایج و متأخر مادی اساساً عقل جز در حوزه محسوسات و مادیات قدرت مانوری ندارد بخصوص در حوزه اخلاق و ارزش‌ها و لذا از انظر این‌ها می‌گوید "باید" از "هست" جداست. باید از هست جداست یعنی چه؟ یعنی بین احکام حقیقی و احکام اعتباری ارتباطی وجود ندارد. یعنی چه؟ یعنی اخلاق، پشتوانه عقلی و برهانی ندارد! یعنی در این منطق مادی که فعلاً بر جهان و غرب حاکم است نه این که این تنها منطق باشد چون ما در حوزه فلسفه اخلاق، جریان مخالف این جریان حاکم در غرب زیاد داریم. آخه می‌گویند فلسفه غرب یک فلسفه است، هنر غرب! سینمای غرب! خب اگر دقت کنید این اسم‌گذاری‌ها درست نیست. فلسفه‌های متناقضی در غرب هست چنانکه در شرق دیدگاه‌های متناقضی هست و نگاه‌شان به اخلاق متناقض است اصلاً این مکاتب متعددی که در عرصه‌های مختلف آمدند هر مکتب آمده پنبه مکاتب قبلی را زده است شما در حوزه هنر، مکاتب هنری و سینمایی می‌بینید بعضی‌ها در فرم و تکنیک با هم اختلاف دارند بعضی‌ها در اصل محتوا و نگاه فلسفی‌شان به جهان و انسان. اساساً همه علوم انسانی نگاه مکتبی به انسان در غرب دارند نگاه‌های ایدئولوژیک هستند و لذا هیچ علوم انسانی و اجتماعی وجود ندارد و از جمله هم هنر که شما وارد این کتاب‌های وارد متن اصلی‌شان بشوید و مدام مکتب مکتب نکنند در حالی که شما در ریاضیات و فیزیک مگر مکتب مکتب دارید؟ ندارید،‌ ممکن است سر یک معادله و فرمول اختلاف نظر باشد اما مکاتب مختلف و متناقضی ندارید اما در حوزه‌های علوم انسانی و هنر شما مکاتب مختلف و متضاد دارید خود این یعنی چه؟ یعنی مسئله، همه مباحث در علوم انسانی و برهانی صددرصد نیست همه‌اش بدیهی یا برهانی نیست مثل ریاضیات نیست شما یک عالمه پیشفرض‌هایی در همه علوم اجتماعی – انسانی دارد مطرح می‌شود از جمله هنر، که این‌ها هیچ جا اثبات نشده است این پیشفرض‌ها بخشی‌اش مادی است بخشی‌اش از نوع چپ است، راست است، بخشی‌اش پوزیتویستی است و بخشی‌اش اگزیستانسیالیستی است بخشی‌اش معنویت را قبول دارند بعضی‌ها هم ندارد اغلب اینها مهم معتقدند که در این حوزه برهان نمی‌شود آورد و یک رویکردهای مختلفی هستند که جلو می‌روند حالا شما هرچه در حوزه پست مدرن دارید جلوتر می‌آیید این رویکرد تکثر کثرت‌گرایی در حوزه‌ها دارد بیشتر می‌شود و این که این‌ها استدلال ناپذیر هستند یعنی هیچ کس حق ندارد در هیچ یک از رشته‌های علوم انسانی و هنر بگوید که فلان مکتب درست است و فلان مکتب غلط است فقط می‌توانید بگویید رویکردها و سلیقه‌های متفاوتی وجود دارد یعنی عملاً رسیدند به این که شما تقریباً در هیچ یک از حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی و از جمله هنر که بخصوص مسئله ذوق و سلیقه پیش می‌آید، زیباشناسی‌ها شخصی‌تر می‌شود نسبی‌تر می‌شود در این حوزه معتقدند هیچ نوع داوری عقلانی و برهانی اصلاً امکان ندارد. خب ما با اصل این ادعا یک جاهایی موافق هستیم یک جاهایی مخالف هستیم بخواهیم وارد آن بشویم مستقلاً یک بحثی در حوزه معرفت‌شناسی و اپیستومولوژی است که باز به بحث خودمان الآن نمی‌رسیم. فقط یک اشاره‌ای به این قضیه کردم که شما وارد عالم هنر و سینما می‌شوید با مکاتب متعدد. این مکاتب بخشی فنی و صنعتی و حرفه‌ای و روشی‌اند و بخشی از این‌ها محتوایی و مبنایی هستند همه مسائل آن برهانی یا بدیهی نیست پس مسئله این است که ما یک نگاهی هم به عقل ابزاری باید داشته باشیم این که تکنولوژی ذاتاً مدرن است، عقل ابزاری ذاتاً مادی است سکولار است و چون سینما هنر تکنولوژیک است بنابراین سینمای دینی در عصر ممکن نیست و دست و پا زدن مذبوحانه است این‌ها با معرفت‌شناسی اسلامی سازگار نیست ولی یک اشکالی را این دوستان دیدند و درست هم دیدند منتهی به نظر من موقع نتیجه‌گیری دچار مغلطه شدند اشکالی که دیدند این است که هرچه نگاه می‌کنند به پرده سینماهای غرب می‌بینند همه‌اش تحریک یا غریزه و شهوت و خشونت است یا تحریک مالیخولیا و وهم و ترس است خب یک سینما و هنری که همه‌اش یا شهوت است یا وحشت است و همه‌اش دعوت و تحریک به ماده است و برجسته کردن عالم ماده در برابر عالم معنا و آخرت است که البته این حرف صددرصد درست نیست ولی اجمالاً در بخش مهمی از سینما بخصوص سینمای غرب در قرن 20 بود حالا هرچه داریم جلوتر می‌رویم این رویکردهای سینمای به اصطلاح معنوی دارد قوی‌تر می‌شود. دوران کودکی ما که اصلاً تصور این که یک سینمای جدید با تجهیزات جدید بیاید موضوع آن مسئله جن و شیطان و فرشته و بهشت و جهنم و آخرالزمان بشود تصورش جزو خرافات خیلی مسخره حساب می‌شد ولی الآن شما ببینید پرفروش‌ترین و مرکز اصلی این‌ها همین حرف‌ها شده است از جادو و سحر و معجزه و قیامت، یعنی از پرفروش‌ترین فیلم‌های جهان همین‌هاست از هری‌پاتر و تا این ارباب حلقه‌ها. حالا من مثل شما خیلی تخصص ندارم همین فیلم‌هایی را که تلویزیون می‌گذارد می‌بینیم مثل شماها خیلی وارد نیستیم ولی رویکرد این شده است اتفاقاً این رویکرد را من به یکی از دوستان گفتم از یک جهت مثبت است و از یک جهت منفی است از این جهت مثبت است که جزمیات مادی را می‌شکند. جزم مادی را می‌شکند تا چهل سال پیش در سینما مفاهیم غیر مادی صددرصد مساوی با خرافه بود فقط در کمدی‌ها از آن استفاده می‌شد! حتی فیلم انبیاء و پیامبران را که می‌ساختند با حالت یک نوع مضحکه هم در آن بود

و مفهوم وحی را مادی می‌کرد، احمقانه می‌کرد یعنی معنا را هم باز مادی می‌کرد، نبوت را هم باز مادی و بشری می‌کرد اما الآن رویکرد معکوس شده است در حد مبالغه‌آمیز یعنی دیگر دارد کاری می‌کند که ماده هم معنا دیده شود اصلاً ماده‌ای وجود ندارد! آن فیلم "تلقین" که مفهوم زمان، مکان، مرز خواب و بیداری همه برداشته می‌شود این‌ها مربوط به این مباحث معرفت‌شاسی نسبی‌گرا، شکاک پست مدرن است و این یک فایده‌ای دارد و آن این که جزم مادی قرن 19 و 20 معلوم می‌شود در عرصه همین هنر تکنولوژیک و سینما شکسته است و مشتری ندارد اتفاقاً میل به این که فراتر از این جزمیات مادی یک خبرهایی هست این بیدار شده است این وجه مثبت معرفت‌شناسی پست مدرن و سینمای جدید است اما یک وجه منفی آن هم این است که مرز حقیقی بین توهم و واقعیت دیگر نمی‌گذارد یعنی شما عملاً دیگر همه در این فیلم‌ها معجزه می‌کنند، همه روی آب راه می‌روند، همه طی‌الارض می‌کنند، همه از این زمان به آن زمان می‌روند از این مکان به آن مکان می‌روند مفهوم اعجاز، معجزه، تفاوت نبیّ با متنبّی، یعنی پیامبران راستین و دروغین، این مرز برداشته می‌شود و یک کمی مسائل ماورائی بچه‌بازی می‌شود یک کمی حالت کاریکاتوری پیدا می‌کند این وجه منفی آن است ولی این نشان میدهد که مرزهای معرفت‌شناسی در حوزه این مسائل دخالت دارد و تأثیر گذاشته است سینما را شما نگاه می‌کنید همین هنر و تکنولوژیک منافع و مضارّی دارد. ضررهای آن روشن است در آن‌هایی که اتاق فرمان قوی‌ترین قطب سینمای جهان دست آن‌هاست، چون تفکر، تفکر مادی است و انسان‌شناسی با حیوان‌شناسی او پهلو می‌زند و هدف او هم سود است و هژمونی مادی در جهان است خب این طبیعتاً در نشر فرهنگ فحشا، فساد، خودمحوری در سطح جهان تأثیرات خیلی منفی بدی گذاشته است اما از آن طرف هم یک نکات مثبتی دارد به آن توجه کنید همین سینما و همین هنر تکنولوژی و رسانه‌های جدید یک چیزی را دارند ایجاد می‌کنند که تا صد سال پیش امکان نداشت و آن ذهن مشترک جهانی و زبان جهانی است یعنی وقتی یک ابزاری ساخته شد و یک ارتباطاتی در جهان ایجاد شد معنی‌اش این است که کسانی اگر بتوانند قوی کار کنند و خودشان را به اتاق فرمان برسانند یا نزدیک کنند یا یک اتاق فرمان دیگری تشکیل بدهند اینها می‌تواند بر ذهن و زبان بشر در سطح جهان تأثیرگذاری کنند بلکه مسلط بشوند و به این معنا جهانی شدن نه به مفهوم وسترنیزاسیون و غربی شدن جهان یا جهانی شدن غرب، بلکه به مفهوم امکان جهانی گفتن و جهانی شنیدن، این امکان هم پیدا شده است یعنی شما این وسط اگر بتوانید 5 تا فیلم قوی و انیمیشن درست بسازید که مفاهیم دینی را درست و هنرمندانه منتقل کنید به سرعت این عمل جهانی می‌شود و از آن طرف هم جهانی می‌شوید حالا تو ضعیف هستی او قوی‌تر است خودت را قوی کن. این اشکال ذات ابزار سینما نیست ذات سینما متعلق به آن‌هاست، ذاتش با ما نیست خلاف ماست، نه آقا. مسئله این‌جا ذات و ذاتیات نیست یک ابزاری است یک کسانی آن‌ها اختراعش کردند زودتر از ما هم جنبیدند در حوزه تولید کار هم از ما جلوتر و مجهزتر هستند طبیعی است که قوی‌ترند شما در هر حوزه دیگری بروید همین‌طور است شما توی ورزش برو. ورزش غیر تکنولوژی، مسابقه دومیدانی. خب حالا یک کسی که زودتر راه افتاده و دارد مدیریت می‌کند و نظم دارد خب او مدا‌ل‌ها را می‌برد تو می‌بازی. بعد تو بگویی ذات ورزش کلاً غربی است برای این که آن‌ها مدام مدال می‌آورند این مربوط به ذات ورزش نیست مربوط به خودت هست، تازه مربوط به ذات تو هم نیست مربوط به تنبلی است. این حرف را من یک بار دیگر این‌جا تأکید می‌کنم برادران و خواهران اگر مسئله را به ذات تکنولوژی و سینما برگرداندید دوتا کار خطرناک کردید یک) به خودتان پیام دادید که ما نمی‌توانیم چون با ذاتیات که نمی‌شود درافتاد. ذات و ذاتی تغییر نمی‌کند. یعنی هر تلاشی بکنید دست و پای مذبوحانه است یعنی عملاً از اول دارید خودتان میدان را واگذار می‌کنید و می‌گویید آقا ذات این‌ها برای شماست، مثل زمان شاه می‌گفتند که ذات سیاست پدرسوختگی است! کدام سیاست پدرسوختگی است؟ دوتا سیاست داریم یکی پدرسوختگی و یکی پدرنسوختگی! امام(ره) را که در زندان گرفته بودند سرهنگ آمده بود به امام گفته بود آقا سیاست پدرسوختگی است بگذارید برای ما، شما برو همان کارهای آخوندی‌ات را بکن! امام(ره) گفته بود آن سیاستی که پدرسوختگی است برای شما، آن سیاستی که پدرنسوختگی است یعنی وظیفه دینی من است پیامبر و امیرالمؤمنین آن کارها را کردند آن وظیفه شرعی‌مان است انجام می‌دهیم. خب این حرف را در سیاست زدند. یا در اقتصاد، ذات بازار کثافت‌کاری است! هرکس برود توی بازار باید خیانت کند و دزدی کند نخیر آقا یک چنین چیزی نیست اصلاً انبیاء آمدند به من و شما بگویند یک چنین چیزی نیست. شما غریزه دارید عقل هم دارید دشمن ضربه می‌زند شما هم ضربه می‌زنید. در جنگ احد مسلمان‌ها ضربه خورده بودند بعضی‌ها مریض شدند آیه نازل شد که اگر به شما زخم و جراحت وارد شد خب به آن‌ها هم وارد شد اگر ضربه خوردید خب ضربه هم زدید با این تفاوت که آن‌ها ولیّ ندارند ولی ولیّ شما خداست و حق با شماست. خب باید زحمت بکشیم. 40 سال پیش ما تصور نمی‌کردیم که بشود فیلم سینمایی با ماهیت دینی و انقلابی ساخت؟ انیمیشن یا این حرف‌ها؟ زمان شاه زور زده بودند یک تئاتر ابوذری، دوتا تئاتر این‌طوری ساخته بودند این چقدر سروصدا کرده بود. من یادم هست تمام شهرها می‌گفتند تئاتر ابوذر! مرحوم دکتر شریعتی و شاگردانش در حسینیه ارشاد می‌گفتند یک تئاتر مذهبی هست ابوذر! غوغا کرده بود حالا اصلاً نگاه که می‌کنیم می‌بینیم بچه‌های هر محله‌ای این تئاتر را بهتر از او هم می‌توانند اجرا کنند ولی خب الآن خیلی جلو آمدیم بله، ورود به عرصه سینما و هنر تکنولوژیک و سالم ماندن در آن سخت است ولی مگر ورود به بازار و سالم ماندن در بازار مگر آسان است؟ مگر ورود به سیاست و انتخابات و درگیری‌ها و سالم ماندن مگر آسان است؟ همه جا سخت است، جهاد می‌خواهد، جهاد با نفس، جهاد با دشمنان بیرونی، ‌تلاش می‌خواهد. این حالت که عقل ابزاری ذاتاً غیر دینی است برای آن‌هاست ما این وسط حال و هوای ما فقط معنوی است! این تقابل عقلانیت و معنویت اصلاً یک تقابل اسلامی نیست بله ولی این عرصه، عرصه دشمن است هم به لحاظ بیرونی آن‌ها قوی‌ترند چون ابزار دارند آموزش دیدند، تکنولوژی دارند، تجربه دارند، پول دارند، بازارهای جهانی و حمایت سیاسی دارند فیلم‌هایی که این‌جا انتخاب می‌کنند و به آن جایزه جهانی می‌دهند هدف آن سیاسی است نه هدف هنری. خودشان می‌گویند سیاست را با هنر قاطی نکنید ولی هیچ کس به اندازه همین‌ها هنر را سیاسی نکرده است. و ایدئولوژیک نکرده است نگاه می‌کند چه چیزی خلاف مبانی شماست ولو یک فیلم معمولی، یا زیر متوسط به آن جایزه می‌دهد یعنی کاملاً ایدئولوژیک و سیاسی برخورد می‌کند. یک خطوط قرمزی در هالیوود است که خطوط قرمز هنری نیست خطوط قرمز سیاسی ایدئولوژیک است خطوط قرمز صهیونیستی است شما هنرمندانه فیلم را بسازی آن‌ها را رعایت نکنی اجازه نمی‌دهد یا مستقیم با تو برخورد می‌کنند یا غیر مستقیم کاری با تو می‌کنند که در بازار خفه شوید و از بین بروید! پس خود این‌ها خطوط قرمز هم ایدئولوژیک دارند و هم سیاسی دارند ولی به من و شما می‌گویند نداشته باشید! یا در کشورهایی مثل ماها می‌گویند هنر را با ایدئولوژی مخلوط نکنید هنر جداست! ایدئولوژی جداست! اولاً این حرف یعنی چی؟ اصلاً این حرف معنی ندارد. ایدئولوژی اگر به مفهوم اعتقاد و مکتب است چطور یک هنرمند بدون درک حق و باطل و بدون موضع‌گیری می‌تواند یک اثر هنری خلق کند؟ اصلاً امکان ندارد. دوم این که ما مسلمان هستیم کافر نیستیم. کافر می‌گوید که هنر، سیاست، اقتصاد و هر کار ما و هر فعل انسانی ربطی به حق و باطل ندارد فقط منافع من مهم است مسلمان این‌طوری نیست مسلمان هر کاری که می‌کند با حق و باطل می‌سنجد. آب هم که می‌خواهد بخورد آب خوردن ما هم سیاسی است، آب که می‌خورید می‌گویید سلام بر حسین لعنت بر یزید. ما آب هم که می‌خوریم سیاسی است یعنی نسبتی با حق و باطل دارد، موضعی با عدل و ظلم دارد. می‌گوید آب هم که می‌خوری بگو سلام بر حسین لعنت بر یزید، بگو این آب خوردن من فقط یک عمل زیست‌شناختی طبیعی و فقط یک فعل و انعفال شیمیایی نیست یک فعل و انفعال انسانی هم هست من بیطرف نیستم اگر ایدئولوژی به معنای طرف یک چیز بودن است پس اولاً که امکان ندارد هیچ هنرمند بی‌طرفی وجود ندارد می‌توانید بگویید من نسبت به حق و باطل عدل و ظلم، دین و کفر بی‌طرف هستم اما بی‌طرف نسبت به منافع خودت نیستی. آن کسی که می‌گوید ما تعهدی به ایدئولوژی نداریم و در سینما وارد می‌شویم تعهد به الله نداریم، تعهد به هیچی نداریم می‌گوییم تو دروغ می‌گویی تو تعهد به الله نداری اما تعهد به نفس خودت نداری تو دنبال نفسانیت خودت هستی. دنبال شهرتی، دنبال پول هستی، دنبال وجیه شدن هستی بت تو این‌ها هستند خدایان تو این‌ها هستند همه خدا و خداپرست هستند بدانید آدم بدون خدا در دنیا وجود ندارد منتهی بعضی‌ها خدا را می‌پرستند بعضی‌ها خدایان، تو متعهد به نفسانیت خودت هستی در حالی که ما که می‌گوییم مکتبی باش یعنی متعهد به حقیقت باش، متعهد به عدالت باش، متعهد به فضیلت باش. هنر و سینمای ایدئولوژیک، سینمای مکتبی و انقلابی منظورمان این است نه ایدئولوژی به این معنا که طرف هنر ندارد سواد ندارد دوربین دستش بگیرد و همین‌طور یک چیزهایی بسازد بعد می‌بیند هیچ کس نگاه نمی‌کند هرکس نگاه می‌کند حالش بهم می‌خورد بعد می‌گوید ببین آقا ذات سینما! ذات این دوربین اصلاً ضد دین است شیطان این دوربین را از جهنم با خودش آورد به ما داد! بعد هم مخاطب هم ذاتشان نسبتی با نور و حقیقت ندارند. یک مشکل وجود داشت و آن این که جنابعالی هنرمند نیستی. یک مفهوم اسلامی نشناختی یک مفهوم غلطی را به اسلام اسلام عرضه کردی و یا مفهوم را شناختی و به روش غیر هنرمندانه عرضه کردی اگر خود پیامبر اکرم(ص) هم بود یک اشکالی از تو می‌گرفت چون آن‌ها هم خودشان اهل هنر و زیبایی‌شناسی‌اند. شما ببینید زیباترین نوع ادبیات و قلم ادبیات امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) است. به لحاظ اوج ادبیات عرب. فقط به محتوای آن کاری نداشتند به شکل آن کار داشتند. بعضی در این بحث‌ها که هرجا وارد فرم می‌شوید از حقیقت و معنویت و خلوص الهی و انسانی فاصله گرفتی. هرجا وارد ابزار و فرم می‌شوید خب اگر وارد ابزار و فرم نشویم شما دیگر باید بروید عارف بشوید دیگر هنرمند نباید بشوید. هنرمند کسی است که یک نسبتی بین فرم و ابزار و تکنیک با آن مفهوم الهی بتواند برقرار کند یعنی آن مفهوم الهی را درست بشناسد، ابزار را درست بشناسد و هنر وصل کردن به این‌ها درست باشد. بعضی‌ها فکر می‌کنند عقل ابزاری اگر یک کسی آمد گفت که زاویه دوربین این‌جا نباشد آن‌جا باشد یعنی شروع کرد دقت راجع به این مسائل کرد یعنی دارد به تصویر، به صدا، به نور، حساس است فکر می‌کنند این مادی شده است اشتباه است. دو نوع می‌شود به این‌ها نزدیک شد تکنیک و ابزار را می‌توانید در خدمت گسترش یک مفهوم الهی قرار بدهید و یک مفهوم غیر الهی یا ضد الهی یا نفسانی. و الا دقت در هر دوی آن است مثل این که بگویند دشمن حمله کرده دارند می‌جنگند پیامبر(ص) بگویند دیگر نوع تکنیک جنگیدن مهم نیست! شمشیرتان کُند باشد، تیز باشد و... برادران این‌ها خیلی مهم نیست شما جهاد کنید! کجا پیامبر چنین حرفی زده است؟ پیامبر صف نظامی می‌بست در روایت دارد طوری می‌گفت صف باید ببندید که وقتی من نگاه می‌کنم یک نفر را ببینم. این‌ها در سیره پیامبر(ص) است. بعد راه می‌افتادند می‌دیدند یکی شکمش جلو است بعد یک چوبی دست‌شان بود آرام زدند به شکم او گفتند که شکمت را بده تو. گفت آقا مگر جهاد این‌طوری است؟ فرمودند بله با شکم بیرون که نمی‌شود جهاد کرد! این همان کسی است که بعداً نقل شده در آخرین سخنرانی پیامبر(ص) فرمودند اگر کسی حقی به گردن من دارد که من فراموش کردم یا ادعایی دارد بگوید یا من را ببخشد یا همین‌جا من را قصاص کند و به آخرت نگذارد، همه گریه کردند یک نفر دستش را بالا برد گفت من یک حقی دارم گفت شما یک وقت یک چوب یا تازیانه‌ای دست‌تان بود به شکم من زدید! پیامبر(ص) فرمودند خب قصاص می‌کنی یا می‌بخشی؟ گفت نه می‌خواهم قصاص کنم. فرمودند خیلی خب بروید همان تازیانه را بروید بیاورید نقل شده که مقداد و ابوذر رفتند خانه به حضرت زهرا(س) گفتند تازیانه پیامبر را بده. حضرت زهرا(س) فرمودند مگر جهاد است؟ مگر می‌خواهند به جبهه بروند؟ گفتند نه،‌ یک کسی می‌خواهد پدرتان را قصاص کند! حضرت زهرا(س) ناراحت شدند گفت چطور یک کسی دلش می‌آید پیامبر را با شلاق بزند؟ گفتند حالا این‌طوری است دیگر! بعد حضرت زهرا(س) فرمودند حسن و حسین آن‌جا نیستند بگویند به جای پیامبر(ص) بگویند ما را بزن. گفتند چرا، ولی پیامبر گفتند باید خودم را قصاص کند. بعد همین را برداشتند بردند آن مرد به پیامبر(ص) گفت که من شکمم لخت بود ولی شما لباس تن‌تان است. گفت اگر اجازه بدهید من لباس‌تان را بالا بدهم بزنم. پیامبر(ص) فرمود بزن. لباس پیامبر را بالا برد و شانه پیامبر را بوسید گفت من می‌خواستم این کار را بکنم. حالا این کسی بود که شکمش جلو بود. می‌خواهم بگویم وقتی در صف می‌ایستید من باید یک نفر را ببینم. حالا یک کسی بگوید آقا حالا یک نفر و دو نفر و شکم و چه ربطی دارد اصل نیت است. نخیر آقا نحوه جنگیدن مهم است، تکنیک و ابزار مهم است. وارد سینما و عرصه هنر یا نشو یا اگر شدی باید درست کار بشود. باید ابزار را بشناسید، تکنیک را بشناسید، تجربه، فکر، از تجربه دیگران هم باید استفاده کنید. در جنگ احزاب خندق کردند. چه کسی خندق را پیشنهاد کرد؟ سلمان. این تکنیک برای کجا بود؟ برای ایرانی‌ها و زرتشتی‌ها. پیامبر(ص) نگفت که نه این تکنیک برای زرتشتی‌هاست و از آن‌ها داری الهام می‌گیری ذات این خندق کَندن زرتشتی و مشرکانه است! نه آقا هرکسی این را درست کرده، هرکسی این را درست کرده باید این‌طوری بسنجی آیا با هستی‌شناسی و انسان‌شناسی اسلام سازگار است یا نیست؟ آیا با شرک ملازمه دارد یا ندارد؟ این کافی نیست که بگوییم مشرک این را ساخته است. ممکن است مشرک این را بسازد اما با اسلام منافاتی نداشته باشد. مسئله منافات و عدم منافات با معارف و اخلاقیات و احکام اسلام است نه این که چه کسی ساخته و کی درست کرده است؟ ممکن است یک آدم کافر، غیر مسلمان، سکولاریست یک حرفی بزند این حرف هم کاملاً هم با اسلام سازگار است چنان که خیلی از حرف‌ها هست که غیر مسلمان‌ها زدند اسلام هم قبول دارد مگر با هر کسی که مسلمان نیست لج هستیم؟ مگر هرچه او می‌گوید ما باید ضد آن را بگوییم؟ ملاک ما عقل و وحی است. هر ابزاری به هر میزانی که به مطالبات و ارزش‌های اسلامی در جامعه به تحقق آن‌ها خدمت کند به همان اندازه اسلامی است و می‌تواند اسلامی باشد.

هر چقدر نکند اسلامی نیست حالا همین‌جا من برای این که می‌ترسم نرسم اشاره بکنم. این قدر سینمای دینی را گیچ می‌کنند که تعریف دین را این‌قدر مبهم می‌کنند آخرش آدم نمی‌فهمد سینمای دینی بالاخره هست یا نیست؟ ما خلاصه عرض می‌کنیم که "سینمای دینی" به چه معناست؟ و به این معنا کاملاً ممکن است اما مشکل است. ممکن اما مشکل است چنان که تعلیم و تربیت دینی ممکن و مشکل است اما تعلیم و تربیت مادی آسان است چون مدام تشویق به غریزه است. یک تعلیم و تربیت می‌گوید هر کثافت‌کاری می‌خواهید بکنید فقط خوش باشید بخندید فقط سر کلاس منظم باشید شلوغ نکنید! این یک سبک تعلیم است خب معلوم است برای معلم راحت‌تر است. سینمای غیر دینی این‌طوری است راحت است درست سراغ همان بخش‌هایی از بشر می‌رود که خودبخود خودکار خودش تحریک هست! اصلاً شهوت احتیاج به تحریک دارد؟ شهوت تحریک می‌خواهد؟ شهوت را هیچ کار نکرده خودش تحریک هست! خشونت و غضب تحریک می‌خواهد؟ انسان طبیعی غریزی یک موجود عصبی است یعنی کوچکترین احساسی کند که به منافع او دست برده شده است خشن‌ترین وجهی که از آن بربیاید و نترسد واکنش نشان می‌دهد هنر دینی، هنری نیست که بیاید به شهوت و وحشت و خشونت دامن بزند. هنر دینی و سینمای دینی، هنر و سینمایی است که بیاید شهوت و خشونت را تعدیل کند، مدیریت کند و در مسیر تکامل انسان قرار بدهد. سینمای دینی چیست؟ بگو دین چیست تا به تو بگویم سینمای دینی چیست؟ دین از منظر اسلام چیست؟ حالا بودیزم ممکن است دین را یک جور دیگری تعریف کند، مسیحیت کاتولیک، پروتستان و ادیان مختلف ممکن است دین را طور دیگری تعریف کنند من تعریف آنها را کاری ندارم آخه بعضی‌ها می‌گویند کل دین یعنی معنویت. این حرفها چیست؟ پس بت‌پرستی هم معنویت است! شرک و بت‌پرستی درست معنویتی است که انبیاء برای مبارزه با آن آمدند. بیشترین دشمنان انبیاء مشرکین بودند نه کافرین به معنای ملحد، بلکه کافر به معنای مشرک بودند. یعنی ملحد بی‌خدا، ماتریالیست شما اصلاً در تاریخ به آن صورت ندارید بخصوص که آمده باشند جلوی انبیاء صف‌بندی کرده باشند این جنگ‌هایی که بر پیامبر(ص) تحمیل شد همه این‌ها معنوی بودند تجربه باطنی معنوی داشتند در بتخانه بت می‌پرستیدند ضد پرستش نبودند ماوراءالطبیعه را قبول داشند اما ماوراءالطبیعه غلط. سینمای دینی چیست؟ بگو دین چیست تا بگویم سینمای دینی چیست؟ یک) دین در تعریف اسلام شامل یکسری آگاهی‌هایی است معرفت‌هایی است راجع به هستی‌شناسی، جهان‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی، فرجام‌شناسی،‌ دنیاشناسی، آخرت‌شناسی، معرفت‌شناسی،‌ اخلاق‌شناسی، یکسری آگاهی‌هایی است.

دوم) یکسری ارزش‌های اخلاقی است که حسد، کینه، غضب، قساوت قلب، حرص، خودمحوری این‌ها خلاف رشد و تکامل و سعادت انسان است ایثار، گذشت، انفاق، تحمل، مدارا، آرامش، لبخند، خدمت به خلق، خدمت به همه موجودات ارزش‌های اخلاقی اسلام است حفظ خانواده و...

سوم) احکام عبادی، مثل نماز، روزه، حج. احکام فردی غیر عبادی و احکام خانواده و احکام اجتماعی. احکام عملی یعنی مانیفست عملی در حوزه سیاست، اقتصاد، خانواده، تعلیم و تربیت، مجموع این‌ها اسلام است. اسلام سه بُعد است. هر هنر و هر ابزار و هر تکنولوژی، تکنیک و هر سینمایی که به گسترش، تبیین و تحکیم این عقاید و این اخلاق و این احکام کمک کند به همان میزان آن سینما، آن ابزار، آن تکنیک دینی است. به هر میزانی که در برابر آن‌ها تلاش بکند ضد دینی است. به هر میزانی که بگوید من به این‌ها کاری ندارم فقط می‌خواهم شادی ایجاد کنم آن غیر دینی است. در این تعریف ابهامی است؟ مگر این که یک کسی بگوید من نمی‌دانم احکام دین چیست؟ خب برو ببین چیست. سواد دینی نداری. بعضی‌ها سینمای دینی بدون سواد دینی می‌سازند. دوتا مقاله می‌خوانند یک کتاب هم ناقص می‌خوانند می‌شوند نماد سخنگویان هنر دینی! معارف اسلام اقیانوسی است، اقیانوس است. تمام نمی‌شود. هیچی از این اقیانوس نمی‌داند یک دستی تر می‌کنند و یک آبی هم به دست و صورت‌شان می‌زنند می‌شوند متفکر دینی! از آن طرف شما مسلمان دینی هستی هنرمند نیستی. چه کسی گفته شما نماد هنرمند دینی و نماد سینمای اسلامی بشوی؟ چون هنر دینی و سینمای اسلامی یک بُعد آن اسلامی است که اسلام را نمی‌شناسی و یک بُعد آن هم هنر است که هنر هم نداری. حالا این وسط تقصیر هنر اسلامی چیست؟ تقصیر سینمای اسلامی این وسط چیست که بنده نه سینما را می‌شناسم نه اسلام را می‌شناسم ولی مدام از سینمای اسلامی هم حرف می‌زنم! تقصیر سینمای اسلامی چیست؟ ذات سینما چه گناهی کرده؟ اسلام مظلوم چه گناهی کرده است سینمای اسلامی هر ابزار و هر تکنیک اسلامی، آن سینما، هنر، ابزاری است که به تبیین و گسترش و تحکیم و تحقق خارجی این ارزش‌ها کمک کند. خب حالا هیچ سینما و سناریویی نیست که تمام ارزش‌ها را یک جا بتواند ارائه کند. خب معلوم است هیچ منبر و کلاسی هم این‌طوری نیست ما غیر از قرآن، هیچ کتابی نداریم که در یک مجموعه و در یک کتاب،‌ همه ارزش‌های اسلامی را ارائه کند و همه معارف را بگوید فقط قرآن است. فقط یک کتاب می‌آید یک شاخه‌ای از یک مفهوم اسلامی را نقل می‌کند هنر و سینما هم همین‌طور است. مثلاً اگر یک سینمایی آمد در جهت آسیب‌شناسی خانواده، یک فیلمی ساخت اولاً هنرمندانه یک جوری که پای می‌نشینی نتوانی تکان بخوری. مثل بعضی از سریال‌ها که مجبوری تا آخرش ببینی. همان فیلم چه بود که خیلی هم کم خرج درست کرده بودند جذاب بود ادا و اصول روشنفکرانه هم نداشت، مردمی، همه هم تعقیب می‌کردند یا همین جومونگ، از خیلی لحاظ که قوی نیست ولی یک جذابیتی در فیلم است که تا آخر تو را نگه می‌دارد که ببینید خب حالا جلسه بعد این چه می‌شود! در کتاب‌هایی که بطور مسلسل چاپ می‌شود شما مجبور هستید پی بعضی از مقالات را بگیرید بعضی از نشریه‌ها هست که شما منتظرید بیرون بیاید یعنی می‌گویید ماه دیگر یا هفته بعد من حتماً باید این را بخوانم. یک نشریاتی هم هست که ده تا ده تا مجانی برایت می‌فرستند از این طرف برای من می‌فرستند من از این طرف از پنچره بیرون می‌اندازم! نشریه‌ای هم هست که منتظرم ماه دیگر برسد حتماً تهیه کنم ببینم چه می‌گوید؟ خب این فرق بین دوتا کار است. حالا این جذابیت پس باید داشته باشد هنرمندانه و عالمانه باشد. پس این در فرم.

در محتوا چه دارید می‌گویید؟ یک فیلمی آمد و آسیب‌شناسی خانواده کرد که این مسئله طلاق، خشونت، کدورت، فساد جنسی، خیانت در خانواده، این‌ها را وقتی این فیلم را دیدید و احساسی به تو دست داد یک فکری که عجب، واقعاً یک مشکلی است این مشکل را این‌طوری باید حل کرد دقت کنید، این سینما به همین اندازه در همین اِشل یک سینمای دینی است حالا یک سینمای دینی آمد به شما راجع به بُعد ملکوتی عالم یک توجهی داد یعنی وقتی فیلم را می‌بینی و برمی‌گردی نگاه به طبیعت و به عالم عوض شد یعنی یک نگاه توحیدی و الهی تعریف شد،‌ یک فیلمی هست که شما را نسبت به مسئله عدل و ظلم حساس کرده است همه این‌ها سینماهای دینی هستند این‌ها هم مراتب طولی دارند و هم عرضی، هر سینمایی که اخلاق را در جامعه تقویت کند سینمای دینی است، البته اخلاق به ضمیمه توحید. اخلاق سکولار ما داریم سینمایی داریم از معنویت و اخلاق سکولار می‌گویند یعنی به شما می‌گوید که اخلاقی باش چون در دنیا به نفع توست این اسلامی نیست بلکه نیمه اسلامی است! آن نیمی که می‌گوید اخلاقی باش، دروغ نگو، خیانت نکن، به این اندازه‌اش اسلامی است. اما آن تیکه‌اش را که می‌گوید من این‌ها را برای خدا و آخرت و تکامل نمی‌گویم برای این که همین‌جا خوش بگذرد دارم به تو می‌گویم! این تیکه‌اش غیر اسلامی است.

ببینید مرزهای صددرصدی کشیدن که یا همه‌اش اسلامی است یا همه‌اش غیر اسلامی است! نه آقا زندگی این‌طوری نیست انسان‌ها مراتب دارند، حقیقت مراتب طولی دارد انسان‌ها مراتب طولی دارند مفهوم مداراست، در روایات می‌گوید برخی از حقایق الهی را اگر به همه بگویید خیانت کردید امانتداری نکردید برای این که شعور همه به یک اندازه نیست سینمای دینی برای کودک یک چیز است سینمای دینی برای نوجوان یک چیز است. سینمای دینی برای آدم باسواد و بی‌سواد، مخاطب، همه فرق می‌کند. یک چیزی از سینمای دینی نسازیم که اصلاً در دسترس نیست و کلاً متافیزیکی است و اساساً با این ابزارها نمی‌شود این یعنی تعطیلش کن برود. خب این که تعطیل هست شما لازم نیست بیشتر تعطیلش کنید! فضای دانشکده‌های هنر و سینماهای ما، فضای دانشکده‌های علوم انسانی ما چون همه‌اش فضای ترجمه‌زده است و فرم و محتوا را مخلوط کرده است می‌گوید اگر می‌خواهی فرم یاد بگیری می‌خواهی به تو یاد بدهم که چطوری باید دوربین دستت بگیری؟ باید این محتوا را هم بگنجانی. فقط این محتوا را می‌شود با دوربین انجام داد! ما هم از این طرف یک عده می‌گوییم راست می‌گوید این‌ها با هم گره خوردگی ذاتی دارند! این‌جوری نیست حالا فرض کنیم در مواردی این‌طوری هست اگر مواردی پیدا کردید که گره ‌خوردگی ذاتی است آن‌جا آن ابزار هم اسلامی و مشروع نیست آن را کنار می‌گذاریم. اگر یک تکنیکی است که هم به درد دین می‌خورد و هم به درد ضد دین، این تکنیک ذاتاً حرام نیست.  شما هنرمندانه در مسیر دینی از آن استفاده کن. اگر یک تکنیک یا ابزاری است که فقط در مسیر خلاف ارزش‌های اسلامی استفاده می‌شود خب این تکنیک آن غلط است این را اسلام نمی‌پذیرد مثل همه چیز دیگر. وقتی اسلام وارد مناسبات اجتماعی شد یک چیزهایی را گفت که این‌ها نباید باشد. ربا نباشد، فحشا نباشد، قمار نباشد، شراب نباشد، زنا نباشد این‌ها ضد بشری است و دنیا و آخرت انسان را تباه می‌کند. یک چیزهایی بود گفت این‌ها ذاتش درست است اشکالاتی عارض شده اشکالات آن را برطرف می‌کنی مثل حج، طواف، می‌دانید حج از قبل بود ولی طوری منحرف شده بود که مردان و زنان مشرک اولاً لخت مادرزاد می‌آمدند طواف می‌کردند و سوت و کف می‌زدند این طواف شده بود! یعنی در زمان قبل از اسلام زنان و مردان برهنه با سوت و کف دور کعبه می‌گشتند و بت‌ها هم آن وسط بود. پیامبر(ص) نیامد بگوید که خب معلوم است سر تا پای این همه‌اش فساد و گناه است این ذاتش اصلاً خراب است بزنید کعبه را خراب کنید. فرمود نه، این انحرافات عارض شده آن را اصلاح کنید طواف این‌طوری نیست. بت‌ها را باید بیرون بریزید اصل مسئله یک چیز دیگری بوده آن را اصلاح کنید اگر یک چیزی اصلاح شدنی است ولو سخت آن را اصلاح کن. نمی‌توانی اصلاح کنی وارد آن نشو. مثل کسی که شنا بلد نیست وسط دریا شیرجه بزند! بعد غرق بشود بگوید ذات دریا آدم را خفه می‌کند! تو مشکل عقلی داری، تو خل وضع هستی کسی که شنا بلد نیست چطور در اقیانوس شیرجه می‌زنی؟ کسی که به لحاظ معرفتی و اخلاقی نمی‌تواند خودش را مدیریت کند نباید وارد عرصه سینما و هنر بشود شروع کند صدها فیلم ببیند انواع و اقسام فیلم‌ها، تو اصلاً ساختار ذهنی نداری. یک فیلم می‌بیند از آن طرف، یک مرتبه سکسولوژی بر ذهنش حاکم می‌شود. طرف اول توبه نصوح می‌نویسد بعد فلسفه سکس می‌گوید! یکی از آن طرف نمی‌داند اعتقادات اسلامی چیست یک فیلمی می‌بیند جبر موقعیت! یک دفعه جبری می‌شوند! یک فیلم از اول تا آخر نگاه می‌کنید می‌بینید کلاً دارد می‌گوید اخلاق و مسئولیت دروغ است همه چیز جبری است! جبر خانواده، جبر موقعیت، جبر اقتصاد. یکی از آن طرف می بینید یک فیلم می‌سازد اخلاق نسبی است! تو اصلاً نمی‌فهمی اخلاق چیست و به چه معنا نسبی است؟ تو فلسفه اخلاق نمی‌دانی. تو حق نداری فیلم راجع به فلسفه اخلاق بنویسی که سواد نداری. تو اصلاً نمی‌دانی فلسفه اخلاق چیست؟ فیلم راجع به عشق می‌سازند اصلاً نمی‌دانند تعریف عشق چیست؟ فلسفه در فلسفه و در عرفان یک عالمه راجع به آن بحث شده است تو هیچی نمی‌فهمی تو از عشق فقط همین مسائل پایین تنه را می‌فهمی تو چیز دیگری سرت نمی‌شود. بعد می‌گویند اقا این کارها را نکن! می‌گوید عشق حلال و حرام برنمی‌دارد! عشق مرز ندارد! چرا عشق را ممنوع می‌کنید! اصلاً شعور ندارد یک صفحه کتاب نخواندند نه قدرت تحلیل دارد از خود عشق هم نمی‌تواند دفاع کند. راجع به همین عشق جنسی ما یک عالمه در حوزه فلسفه و عرفان بحث داریم. راجع به نه فقط صورت زیبا بلکه راجع به سیرت زیبا یک عالمه بحث داریم مفهوم جمال و جمال‌شناسی یک مفهوم بسیار مهمی در قرآن و حدیث است و در مباحث فلسفی و عرفانی ما، هیچی سواد ندارند روشنفکر می شوند. سینما و هنر یک جایی است که الکی می‌شود روشنفکربازی درآورد بدون سواد هم می‌شود آخه یک جاهایی هست شما اگر بخواهید بیسواد باشید و ادعا کنید هو می‌کنند! سر کلاس فلسفه، سر کلاس خارج فقه و اصول، دوتا تیکه چرت و پرت بگویی همه نگاهت می‌کنند این طفلک را ببین! جلسه بعد که می‌آید همه به چشم دلغک جلسه به او نگاه می‌کنند آقای فلان آمده بفرمایید نظر بدهید! اما در حوزه سینما و هنر و ژورنالیست همین‌طور الکی الکی می‌شود روشنفکر شد! یعنی لازم نیست اصلاً سواد داشته باشی! فقط بلد باش چطوری چرت و پرت بگویی. یعنی تکنیک جفنگ‌گویی را یاد داشته باش عوام و افکار عمومی را می‌شود سرشان کلاه گذاشت چون عوام و افکار عمومی نمی‌توانند تشخیص بدهند که کی چیزی می‌فهمد کی نمی‌فهمد؟ نگاه می‌کنند که چقدر ادعا می‌کنند؟ ادا و اصول برای خودشان پرستیژ و کاریزمای الکی درست می‌کنند ولی هیچی نمی‌دانند! خب اگر شما نمی‌دانید عشق در تعریف اسلامی چیست اصلاً مسلمان نیستی ولی باید بدانی که اسلام راجع به عشق چه می‌گوید و غیر اسلام چه می‌گوید؟ نگاه اخلاقی به عشق. یا مفهوم خانواده، چقدر دارند فیلم راجع به خانواده می‌سازند؟ آن روز یک فیلمی بچه‌های ما رفتند از این ویدئوکلوپ گرفتند خانه آوردند اصلاً این فیلم از اول تا آخرش داشت خیانت جنسی را تئوریزه می‌کرد 4-5 تا دختر و پسر، اولاً آدم نمی‌فهمید کی زن کیست و کی شوهر کیست؟ ما این را تا آخر فیلم نفهمیدیم! واقعاً من تا آخرش نفهمیدم که کی با کی زن و شوهر هستند چون همه با هم از خیلی از زن و شوهرها هم با هم رفیق‌تر بودند خب بعد چه کسی و کدام منطق به تو این‌ها را می‌گوید؟ تو اصلاً هیچی از خانواده نمی‌دانی! نگاهت به خانواده چیست؟ - معذرت می‌خواهم - ما راجع به خود سکس و مسائل جنسی یک عالمه روایت در فرهنگ اسلامی داریم نگاه اسلامی به سکس. یعنی ما سکسولوژی اسلامی داریم همین را هم نمی‌داند. خانواده در اسلام را نمی‌داند. معنویت در خانواده، اخلاق در خانواده، حقوق متقابل زن و شوهر، حقوق والدین و فرزندان با هم، حقوق با همسایه، حقوق کارفرما، تو اصلاً نه حقوق سرت می‌شود نه اخلاق سرت می‌شود نه فلسفه خواندی نه هیچی، ولی روشنفکری! بعد هم می‌دانند چه بسازند مثلاً یک متلکی به دین و آیه‌ای و اخلاقی، می‌گویند این‌ها اپوزوسیون هستند خارجی‌ها هم تحویل‌شان می‌گیرند الکی مهم هم می‌شوند. خب اگر کسی سواد اسلامی در این مسائل ندارد تو اول ببین مسلمان هستی یا نیستی؟ اگر مسلمانی ببین نگاه اسلام به خانواده چیست؟ بعد به خانواده موجود نگاه کن نقاط قوت و ضعف او را ببین بعد هنرمند هم باش فیلمی بساز که هم سرگرم کند و هم به مخاطب تو یک ارزش اخلاقی و اسلامی را منتقل کند و یک ضد ارزش را بی‌آبرو کند. همین طنز و کمدی بهترین چیز است و می‌تواند بهترین و بزرگترین اصلاحات را در جامعه انجام بدهد. چه صفاتی را مسخره کنید، چه صفاتی را تجلیل کنید. یعنی شما هم با کمدی و با همه انواع و ورژن‌های سینما و تئاتر و هنر، با همه این‌ها می‌شود کار دینی و کار غیر دینی کرد. این که بعضی از دوستان فکر می‌کنند این نوع ورژن‌ها و این نوع تکنیک‌ها به درد کار غیر دینی نمی‌خورد این اشتباه است البته سخت است. گفتم ممکن است اما مشکل است. بلد هستی بکن، بلد نیستی شما را مجبور نکردند که برویی سینمای دینی بسازی! حتی سرگرمی. شما می‌خواهید یک فیلم بسازید که فقط سرگرم کند تعریف اسلام از سرگرمی چیست؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند هر نوع سرگرمی غفلت است! اشتباه است ما سرگرمی و لذّتی داریم که غفلت نیست و لازم هم نیست وسط آن لذتت همان لحظه «لاحول ولا قوه الا بالله» هم بگوییم تا دینی باشد! البته اگر بگویید خوب است آن‌هایی که اولیای خاص هستند هیچ لذت‌شان از این کلمات جدا نیست تمام زندگی‌شان سلوک است لذا شما می‌بینید در مفاتیح و در دعاها هم می‌گویند سر سفره می‌نشینی این دعا را بگو، توی رختخواب می‌روی این دعا را بگو در دستشویی می‌روی این را بگو یعنی حتی دستشویی رفتن و غذا خوردن و خوابیدن تو از تکامل تو جدا نیست جزیی از سلوک توست. دستشویی رفتن تو هم یک امر مادی و حیوانی نیست غذا خوردنت هم نیست خوابت هم نیست همه‌اش در مسیر توحید می‌تواند به کار برود. ولی حالا آن برای خواص است برای بنده که گاهی نماز صبحم هم قضا می‌شود نیست برای من اسلام اجازه داده که یک برنامه‌هایی و فرصتی برای خندیدن و شوخی کردن داشته باشم، لذت حلال مشروع ببرم، صرفاً لذتی که در آن حکمت باشد مشروع نیست ممکن است یک لذتی هم باشد که حکمت خاصی هم در آن نباشد ولی حرام هم نیست می‌نشینند به هم می‌گویند. ما در روایت داریم که پیامبر(ص) فرمود یکی از تفریحات مؤمن این است که بنشینند با همدیگر لطیفه و جوک بگویند. منتهی لطیفه‌هایی که یک کسی را خراب کنند فحش بدهند آبروی فلان قوم و فلان زبان را توهین کنند یا خلاف اخلاق باشد نه. بلکه شوخی‌های سالم. مثلا‍ پیامبر(ص) شوخی‌هایی دارند که اخلاقی است و در آن تعالیم هم هست شوخی‌های معمولی هم دارند این مشهور است که پیامبر(ص) و اصحاب کنار هم نشسته بودند پیامبر(ص) فرمودند این پای من مثل چیست؟ این پا شبیه چیست؟ هرکسی گفت؟ یکی گفت این مثل ستون نوری است در بهشت، یکی گفت درخت طوبی است، یکی گفت در آسمان هفتم فلان است! پیامبر(ص) فرمودند نه این پایم مثل این پایم است! خب حالا این لغو شد این غفلت است. نخیر آقا، مگر باید در همه جاها ما عارف بشویم! یا مثلاً یک عده دیدند امام صادق(ع) در بیابان دارند اسب‌سواری می‌کنند می‌تازند، می‌روند و می‌آیند. آمدند به امام(ع) گفتند آقا چه کار می‌کنید خبری است؟ فرمودند نه دارم تفریح می‌کنم «للنُزْهَهْ». نُزه یعنی تفریح. هر تفریحی که غفلت نیست. به این‌ها توجه کنید اما همین تفریح، لبخند، شوخی در پروژه در یک طرح جامع قرار می‌گیرد آن طرح جامع یا اسلامی هست یا نیست؟ یا در جهت رشد انسان است یا در جهت سقوط انسان است. سینمای دینی مشکّک است یعنی می‌تواند دینی و دینی‌تر باشد چنان که می‌تواند سینما و سینماتر باشد یعنی هنرمندانه و هنرمندانه‌تر می‌تواند باشد. بین این تکنیک و محتوا تعارض نبینیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha